سلام... سلام به همه دوستای هم سن و سال خودم که بابا ماماناشون واسشون مطلب میذارن و سلام به همه خاله ها و عمه ها و دایی ها و عموها که خیلی دوسشون دارم... من و که یادتون نرفته؟ هستی مامان مجتبی!!! خیلی وقته مامان و بابام مطلب جدید واسم نذاشتن ولی گفتم به مناسبت میلاد صاحب اسمم امام حسن مجتبی بیان و حرفام و بنویسن....
سال پیش بود که میلاد امام حسن مجتبی برام دعا میکردن که اگه سالم بدنیا بیام اسمم و به نام گل پسر حضرت زهرا بذارن... از اولش نذر کرده بودن اگه نی نی شون پسر باشه اسمش و بذارن مجتبی... دیروز من شش ماهم شد!! درست شب میلاد آقای اسمم!! با اینکه دیروز واکسن شش ماهگیم و زده بودم و یه کم تب کرده بودم و هرچند ساعت یکی از اون گریه های وحشتناکم و میکردم، ولی شب که رفتیم هیأت، یواش بغل باباییم نشستم و آروم به شعرای مداح گوش میدادم... یه شعر قشنگی هم وسطاش خوند که : "هر کسی مجتبی داره، روزه نمازش قبوله"... مارو هم میگفت؟؟؟؟
چند شب قبل وقتی مداح روضه علی اصغر امام حسین و میخوند، همش فکر بابام این بود که اگه پسر شش ماهه اش تشنه اش باشه و آب نباشه!!! گریه کنه تا اینکه از بی حالی صدای گریه اش هم شنیده نشه، یا اتفاقی بیافته و مامانش اونجا نباشه... نمیدونم! گاهی که واسم لالایی میخونه واسم شعرا و لالایی های حضرت علی اصغر و میخونه و منم آروم میشم! حالا من شش ماهم شده! میخوام دخیل ببندم به دو تا قنداقه پر نور... قنداقه امام حسن مجتبی و قنداقه علی اصغر امام حسین!!! همیشه مامان و بابام دعام میکنن که انشاالله بیمه این دوتا آقا بشم!
خدایا به حرمت صاحب اسمم، منم جزء بنده های برگزیده خودت قرار بده ! و به به حرمت مظلومیت شش ماهه کربلا منم جزء یاران امام زمان و منتقمین خون پاک شهدای کربلا قرار بده!
همتون و دوست دارم و منتظر نوشته های قشنگتون میمونم... شما هم برای ما نی نی ها دعا کنیدا !!!
موضوع مطلب :